این مطلب توسط تیم مرکز آمین و دکتر فتانه محمدی تهیه شده است :
(خلاصه ای از مقاله ای منتشر شده در نشریه psychologies)
در دنیای روانشناسی کودک ،کوچکترین مسائل ،در شخصیت و رشد کودک موثر هستند .اگر شما ،بیش از یک کودک دارید ،قطعا احساس کرده اید شخصیت کودکانتان تا چه حد متمایز است .
آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که ترتیب تولد کودکانتان می تواند بر شخصیت آن ها موثر باشد ؟
آلفرد آدلر ،از نخستین روانشناسانی بود که به بررسی این موضوع پرداخت .بعدها مایکل گراوس با الهام از نظریه آدلر این فرضیه را مطرح کرد که :با توجه به این که ما انسان ها از ابتدای خلقت ،ذاتا در پی قدرت هستیم ،در نتیجه ،کودکان اول، حاکمانی هستند که بی تلاش به قدرت رسیده اند و کودکان دوم با کشمکش و رقابت با فرزند اول قدرت خود را به دست می آورند .
فرزندان اول
اغلب پژوهش های روانشناختی نشان می دهند ،فرزندان اول اغلب یک یا همه خصایص زیر را دارند :
روحیه سلطه گر ،دلسوز و سرپرست ،حامی ،خود رای ، شخصیت لیدر ،توجه طلب .اما علت چیست :رفتار والدین با کودک نخست باعث می شود او تا پیش از به دنیا آمدن فرزندان بعدی حاکم بلامنازع خانه باشد ،با ورود کودکان بعدی ،فرزند اول ،مخلوطی از حسادت و احساس سرپرست بودن می کند .اغلب رئیس جمهوری ها و رهبران جهان ، فرزند نخست خانواده بوده اند: جرج بوش ،شری بلر ،هیتلر ،موسولینی و....
فرزندان وسطی
کودکانی که نه اولی اند و نه آخری به طور خودکار یک مهارت اجتماعی را می آموزند «میانجیگری » گرچه این یک حکم کلی نیست ولی اغلب فرزندان وسط ،در بزرگسالی مذاکره کننده ها و سخنرانان خوبی هستند که اصول سازش در زندگی را بلدند .بزرگترین بازاریابان و افراد صلح طلب جهان فرزند میانی هستند ،پرنسس دایانا ،استنلی مک کارتنی ،ژاکلین دوپره ،کیت بلانشت و ...
فرزندان آخر
فرزندان آخری معمولا شخصیتی جستجوگر و انقلابی دارند ،این شاید به سبب تمایل این کودکان برای فرار از ورطه تکرار و تلاش برای اثبات خویشتن است .اکتشاف و خلاقیت از ویژگی های اغلب کودکان آخر است.